آیا میدانید چگونه میتوان کودکانی خلاق تربیت کرد ؟
تاریخ: 1393/04/15
منبع:پیوند شمارهی 301
کودمان امروز ، لازم است بزرگسالانی خلاق و مبتکرباشند ؛ زیرا جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و آنان نیاز دارند برای رویارویی با مشکلات و فایق آمدن بر آنها خلاقانه فکر و عمل کردن را بیاموزند . بیشتر بزرگسالان هیچگاه فکر نمیکنند که چگونه میتوانند خلاق و مبتکر شوند ، زیرا نه یک رشتهی هنری خاص را که منجر به شکوفا شدن استعدادهای آنها شود ، دنبال میکنند و نه سعی میکنند بین دانستهها و پدیدههای محیطیشان ارتباطی جدید برقرار کنند . در صورتی که خلاقیت، ابتکار و نوآوری مرحلهای از رشد عقلی است که میتواند منجر به ساخت و ایجاد موقعیتی برای راحتتر زیستن شود . همهی ما از حاصل فکر افراد خلاقی که در گذشته به نحوی از قدرت تخیل ، تفکر و برقراری روابط بین آنها استفاده کردهاند ، بهره میبریم . آنها آنچه را که نبوده ، ولی قابلیت بودن را داشته است ، ساختهاند .
برای »خلاق بودن» ، نیازی به داشتن هوش و ذکاوت بالا نیست . به عبارت دیگر ، یک فرد خلاق الزاما فردی با هوش نیست ، بلکه تنها با استفاده از تجربه ، آزمایش و البته کنجکاوی و بررسی دربارهی پدیدههای محیطیاش ، قوهی خلاقیت و ابتکار خود را متجلی میسازد . »خلاق بودن» به معنای ایجاد تغییراتی در محیط به منظور کشف ناشناختهها و روابط جدید است . کودکان ذاتا خلاقاند ، به شرط آن که بتوانیم شرایط و موقعیتی برایشان فراهم آوریم که سرشار از ایدهها و ابتکارات جالب و آنها بتوانند بدان وسیله استعدادها و مهارتهای ناشکفتهی خود را شکوفا سازند و فرصتی برای رشد و پرورش نیروی خلاقانهشان پیدا کنند . کودکان ، تخیلات ، ایدهها و افکار خود را با به کار گرفتن روشهای گوناگون و خاص خود بیان میکنند . آنها نقاشی میکنند ، داستان مینویسند ، نقش بازی میکنند ، یک قطعه موسیقی میسازند ، کاردستی درست میکنند ، مسئله حل میکنند ، ... کودکان برای ارایهی کارهای خلاقانهی خود نیازمند ایدهها و اطلاعات خامیاند که با ترکیب کردن آنها بتوانندقوهی ابتکار و نوآوریشان را نمایش دهند . کتاب ، بازیهای گوناگون ، لوازم و مواد خام اولیه ، نوارهای موسیقی ، عروسکهای نمایشی ، ... همگی میتوانند انگیزه و عاملی برای احیا و بروز خلاقیت هنری – علمی بچهها باشند . اسباببازیها و وسایلی که ساختهی فکر بزرگسالاناند ، هیچگاه نمیتوانند خلاقیت کودک را برانگیزند . تجاربی که کودکان در سالهای اولیهی رشدشان از محیط کسب میکنند ، اندوختهای برای تفکر خلاقانهی آنان به حساب میآید . هر قدر این دانستهها و اطلاعات بیشتر و متنوعتر باشند ، پیش زمینهی بهتری برای پرورش و بروز خلاقیت در خود ذخیره خواهند کرد .
راههای پرورش خلاقیت در کودکان
یکی از کارهایی که موجب رشد قوهی خلاقهی بچهها میشود این است که آنها را تشویق کنیم تا به پدیدههای طبیعی پیرامونشان عمیقتر بنگرند ، از هر موضوعی به سادگی رد نشوند ، در صدد حل مشکلات و بازبینی اشتباهات خود برآیند ، میل به دانستن را در خود پرورش دهند و فکر کنند در آینده به چه چیزها و وسایلی احتیاج خواهند داشت . زمانی که بچهها یاد میگیرند برای حل مسئلهای تنها به یک راه حل فکر نکنند و به دنبال راهحلهای جدیدتر و متنوعتر باشند ، در حقیقت مهارت تفکر خلاق را در ذهن خود پرورش میدهند . برای مثال ، هنگامی که والدین یا مربیان قصد دارند عمل جمع را به کودکان خردسال بیاموزند ، اگر تنها سعی کنند با نوشتن اعداد و استفاده از تعدادی مهره ، آموزش خود را دنبال کنند ، مسلما با مشکل روبهرو خواهند شد . اما اگر از وسایل ، امکانات و راههای ملموس و متنوعی استفاده کنند (مثل : جمع کردن سیب و پرتقال ، یا مداد و دفتر و ...) بچهها مفهوم جمع را بهتر درک میکنند و قادر به تعمیم آن به کلیهی پدیدهها و موضوعات اطرافشان میشوند . بچههایی که در توانایی درک و فهم مسایل ضعیفاند ، قادر نخواهند بود به راه حل صحیح مسئله یا راه حلهای جدید و متنوع آن فکر کنند . در نظر داشته باشید که کودکان خردسال چون هنوز در مرحلهی تفکر انضمامیاند ، موضوعات و پدیدههایی را که برایشان قابل حس و لمس باشند ، بهتر یاد میگیرند . آنها مطالبی را که بشنوند ، ببینند و لمس کنند ، واقعی میدانند و بهتر میآموزند . برای تدریس و آموزش کودکان ، استفاده از یک روش ، هیچگاه کافی نیست ، چون بچهها دارای تفاوتهای فردی بیشماریاند و هر یک مسئله را با شیوهی خاص خود تجزیه و تحلیل میکنند ؛ پس یک روش یادگیری نمیتواند موفقیت همهی بچهها را تضمین کند . در مواردی ، والدین ، مربیان و سایر بزرگسالانی که وظیفهی پرورش کودکان را به عهده دارند ، خود نیازمند صرف وقت و انرژی برای پیبردن به تواناییهای گوناگون خودند تا بتوانند با اعتمادبهنفس کافی کودکان و نوجوانان را در بروز خلاقیت و نوآوریشان یاری کنند . آنها باید از این که فرصتی برای پرورش قوهی ابتکار و خلاقهشان پیدا میکنند ، لذت بردن و مثل کودکان که در پی یافتن پاسخ سوالات خود بر میآیند ، کنجکاوانه مسایل را بررسی کنند . بچهها نیز با مشاهدهی اعمال و رفتار بزرگسالان و تقلید از آنها مطالب بسیاری میآموزند . برای مثال ، قدری خمیر یا گل سفالگری بردارید و سعی کنید چند دقیقهای آن را در میان دستهایتان بفشارید و نرم کنید . تصور کنید بچهها از لمس کردن و فشردن چنین خمیری چه احساسی میکنند و چه سوالاتی به ذهنشان خطور میکند . برای ایجاد روحیهی کنجکاوی و کاوش در کودکان ، آنها را تشویق کنید تا نظرها و ایدههای بدیع خود را مطرح کنند و انتظار نداشته باشید که گفتهها و عملکردهای بچهها مثل هم باشند ، زیرا هر کودک یا نوجوانی با توجه به فرصتها و امکاناتی که در اختیار دارد ، اندیشهها و تصورات ذهنیاش را جامه عمل میپوشاند . تواناییها و استعدادهای کودکان را هر چند ناچیز و ناپخته است ارج نهید و سعی کنید با حمایتها و تشویقهای خود ، اعتماد به نفس آنها را تقویت کنید . گوشهای از اتاق یا منزل خود را به نمایشگاهی از کارهای دستی و پژوهشی فرزندتان اختصاص دهید و وقتی از شما میخواهند که چیزی را برایشان بسازید ، مشتاقانه این کار را انجام دهید و اجازه دهید که بچهها شور و اشتیاق شما را نظاره کنند.
چنانچه هدف شما پرورش نیروی خلاقیت و ابتکار کودکان و نوجوانان است ، باید به سه اصل مهم در این زمینه توجه داشته باشید :
اول) تهیهی امکانات و وسایل کار (هرچند ساده و غیر حرفهای باشد.)
دوم) ایجاد انگیزه و حرکت در کودکان و نوجوانان .
سوم) حمایت و تشویق بدون قید و شرط کودکان و نوجوانان توسط پدر و مادر یا سایر اطرافیان .
کودکان خلاق سعی میکنند با اختصاص دادن مکان و محلی برای نگهداری از وسایل و لوازمشان و تهیهی تجهیزات ساده و گوناگون ، دست به سازندگی و ابتکارات نو بزنند . آنها بر اثر اصل »کوشش ، خطا» بارها آزمایشهای خود را تکرار میکنند و بدون احساس کمترین خستگی و ناامیدی ، پیگیرانه به دنبال کسب موفقیت و رسیدن به هدف خودند . در این میان ، برای جهت دادن به مسیر حرکت کودک میتوان به او انگیزه و محرک کافی برای شروع فعالیت و پویایی داد . در نظر داشته باشید که برای پیشرفت در کار ، کودک باید بتواند در بدو امر موفقیتهای زیادی به دست آورد . بهترین کار برای آماده سازی فکری او نیز طرح مسایل و موضوعات سادهای است که در بچهها انگیزهی حرکت ایجاد کند . همینکه آنها توانستند شادمانه شاهد پیروزیهای خود باشند ، میتوان مسایل و مشکلات سختتر و پیچیدهتری برای آنها مطرح کرد تا بدین ترتیب از قوهی ابتکار و خلاقیت خود استفاده کنند و با کوشش و تلاش بیشتر از تواناییهای بالقوهی فکری ، حرکتیشان بهره بگیرند . اگر هدف ما پرورش قوه خلاقیت و ابتکار کودکان و نوجوانان است باید با گستردهتر کردن تجاربشان این امکان را برای آنها فراهم کنیم .
ارایهی معماها و چیستانهای ساده ، هم موجب شادی و سرگرمی کودکان میشود و هم روحیهی کنجکاوی و تفحص را در آنها بیدار میکند . یافتن رابطهی بین اعداد زنجیرهای ریاضی ، تمرینهای حافظهای و پرسشهای کلامی ، همگی میتوانند موجب رشد ذهنی کودک شوند و او را به استفادهی مستمر از هوش و ذکاوت خود برانگیزند . خواندن و مطالعه کردن کتابهای گوناگون موجب پرورش ذهن، فکر و خلاقیت بچهها می شوند . داستانهای اسرارآمیز ، زندگی نامهها ، ماجراهای خیالی ، کتاب های علمی ساده یا ایدههای ابتدایی ، شگفتیهای جهان ، ... همگی میتوانند تمرین موثری برای خلاقانه فکر کردن کودکان باشند . یادداشت برداری حین خواندن ، مطالعه را غنیتر میکند و خواننده را وا میدارد که با هر بار خواندن کتاب مطالب تازهتری از آن استخراج کند .
در کنار امکانات ، وسایل و محرکاتی که برای رشد قوهی خلاقیت بچهها فراهم میآورید ، باید حمایتهای عاطفی – معنوی خود را از ایدههای خلاق و مبتکرانهی بچهها دریغ نکنید . والدین و مربیانی که با کودکان (در هر گروه سنی) سروکار دارند ، باید سعی کنند با ایجاد محیطی راحت ، امن و اعتماد برانگیز از تلاشهای آنان حمایت و پشتیبانی کنند . زمانی که کودک احساس کند مورد بیمهری و بیتوجهی دیگران قرار گرفته است و فکر و ایدهی او را مسخره میکنند ، دچار احساس ناامیدی و یاس خواهد شد و رفته رفته از ترس این که احمق جلوه نکند ، دست به کار و فعالیت هر چند ساده و ابتدایی نخواهد زد . بر عکس زمانی که کودک احساس امنیت ، ارزشمندی و عزتنفس کند و اطمینان داشته باشد که اگر طرحها و ایدههایش عملی نشوند ، مورد انتقاد و سرزنش قرار نخواهد گرفت ، بدیهی است که به استعدادها و تواناییهای درونی خود پی خواهد برد و تلاش بیشتری برای یافتن راهحلهای جدید و حل مسایل پیچیدهتر خواهد کرد . داشتن اعتمادبهنفس قوی و خود پندارهی مثبت ، از عواملیاند که به وسیلهی حمایت عاطفی – روانی اطرافیان در کودک و نوجوان به وجود میآید .
نکتهی دیگر این است که هیچگاه ایدهها و روش کار بچهها را با کار افراد هنرمند و حرفهای مقایسه نکنید . هیچ لزومی ندارد که کاردستی مبتکرانهی کودکان ، »زیبا» ، »کامل» و »بدون نقص» باشد . تاکید شما باید بیشتر بر فرایند انجام کار باشد ، تا نتیجهی آن . مهم آن است که کودک دست به کار شود و اثری از خود به جای گذارد . کودکان و نوجوانان برای حل خلاقانهی مشکلاتشات نیاز به بررسی جوانب مختلف مسئله و راهحلهای احتمالی آن دارند . والدین و مربیان میتوانند با توجه به نکات زیر روحیهی کنجکاوی و خلاقیت را در کودکان و نوحوانان پرورش دهند :
1- انتخاب: کودکان و نوجوانانی که شانس انتخاب بیشتری دارند ، نسبت به سایر بچههایی که از چنین شانسهایی برخوردار نیستند ، خلاقانهتر فکر و عمل میکنند .
2- انگیزش و تحریک : محیطهای پر محرک و پویا همواره موجب برانگیختن بچهها برای حرکت ، ساختن و به کارگیری استعدادهای درونی آنان میشود . برای مثال ، وقتی از کودک میپرسند : »... هلال ماه شبیه چیست ؟ ...» آنهایی که در اطرافشان اشکال گوناگون ، به اندازهها و طرحهای مختلف دارند ، بهتر و راحتتر آن را تشخیص میدهند تا گروهی که هیچ امکانات و نشانههایی که شبیه هلال ماه باشد ، در اختیار ندارند .
3- امکان باز ی و سرگرمی : انجام بازیهای گوناگون و متنوع ، پیشزمینهی ذهنی و امکانی برای بچهها فراهم میآورد که آنها بتوانند در آینده با فرآیند و چگونگی حل مسئله آشنا شوند . در حقیقت ، بچهها از طریق انجام بازیهای مختلف (حرکتی ، فکری ، عاطفی ، ...) برای بهتر فکر کردن و تصمیمگرفتن تمرین میکنند .
4- استقلال (در چهارچوب معین) : والدین و مربیان میتوانند با تشویق بچهها به مستقلانه فکر و عمل کردن (در محدوهی خاص) ، به آنها اجازهی تصمیمگیری در امور مربوط به خودشان را بدهند .
5- معرفی انجمنهای گوناگون : سعی کنید با ایجاد فرصتهایی برای آشنا شدن کودکان و نوجوانان با سایر گروهها و انجمنهای علمی – فرهنگی ، آنان را در این راه هدایت کنید .
6- جلسات تبادل افکار: بچهها را تشویق کنید تا برای حل کردن مسایل و مشکلاتشان به صورت گروهی به تبادل نظر و بحث بپردازند . این گونه جلسات بین بچهها یا بین بچهها و بزرگترها میتواند به دور از هر گونه تعصب و یک جانبهنگری ، موجب رشد و پرورش فکر و ذهن آنان شود .
7- به کارگیری نیروی تخیل : پدر و مادر میتوانند دو موضوع کاملا نامربوط را برای کودک مطرح کنند و از او بخواهند که ارتباطی بین آنها پیدا کند . اینگونه فعالیتهای مغزی موجب رشد قوهی تخیل و ابتکار در کودک میشود . شما میتوانید به روشهای گوناگون مسئلهی خودتان را مطرح کنید . برای مثال :
● میتوانید مقداری خمیر یا گل سفالگری در اختیار کودک قرار دهید و از او بخواهید با آن چیزی بسازد .
● کودک را به فضا و مکانی خیالی ببرید . برای نمونه ، از او بپرسید: »بدون استفاده از اجاق گاز ، برق ، آتش ، چگونه میتوان غذا پخت»
● از کودک یا نوجوان بخواهید تا مسئله و مشکلی را تنها با رسم نقاشی – و نه نوشتن - شرح و توضیح دهد .
● از کودک یا نوجوان بخواهید که مشکلی را با استفاده از مضحکترین و طنزآمیزترین روش حل کند .
8- تشویق: زمانی که بچهها استعدادها و میل ذاتی خاصی مثل : نویسندگی (توانایی بسط و شرح موضوعات) حافظهی فوقالعاده ، مهارتهای پیشرفتهی خواندن و مطالعه ، توانایی هنری و سایر استعدادهای معمول و رایج را از خود نشان میدهند ، خوب است والدین و مربیان ، آنها را تشویق کنند تا سایر شایستگیها و استعدادهایشان را شکوفا سازند .
9- انتقادهای سازنده : ارزیابی درست و صادقانهی کار بچهها موجب سازندگی و پیشرفت بهتر آنها میشود . یکی از شیوههایی که میتواند در کودکان و نوجوانان احساس مثبت نسبت به خودشان به وجود آورد ، همانا تحلیل و ارزشیابی اثر و کار فکری آنهاست. هنگام طرح هر انتقادی ابتدا باید به نکات برتر، ویژگیهای مثبت و نقاط قوت کار کودک اشاره شود و سپس با استدلال منطقی ، ضعفها و اشتباهات او مورد بررسی و کندوکاو قرار گیرد .
10- اهمیت اشتباه کردن : یکی از زیباترین ویژگیهای کارهای بچهها ، اشتباهاتی است که آنها هنگامی کار انجام میدهند و البته همین اشتباهات است که کارهای آنان را شگفتانگیز و جالب میکند. اغلب موضوعاتی که بچهها به آن جلب میشوند ، موضوعاتیاند که برزگترها متوجه آنها نمیشوند یا آنها را جالب نمیدانند . شکست خوردن درفرآیند خلاق شدن امری طبیعی است . اگر بچهها نتیجهی تحقیقات و ابتکاراتشان را از قبل بدانند ، انگیزهای برای تفحص و پژوهش نخواهند داشت . کودکی که بارها طرحی را در ذهن خود میپرورد و هر بار یک تغییر جزیی در آن به وجود میآورد ، یا کودکی که سعی میکند با تعدادی وسایل ساده ، دستگاهی بسازد ، مسلما از ابتدای کار نمیداند که حاصل تلاشش چه خواهد بود . او در مسیر فعالیت و تفکر خلاق خود بارها اشتباه خواهد کرد تا به نتیجه برسد . برای تقویت حس کنجکاوی و خلاقیت بچهها باید به آنها فرصت اشتباه کردن داد و سپس با احترام گذاشتن به ایده و نظر آنها ، در صدد تصحیح خطایشان برآمد .
11- محیطهای پرورش غنی : والدین و مربیانی که شیفتهی کارهای کودکان و نوجواناناند ، امکاناتی برای آنها فراهم میسازند که میتوانند روشهای خلاقانهتری برای حل مسایل خود ارایه کنند .
عوامل بازدارندهی خلاقیت و ابتکار
یکی از علل این امر که هر چه کودکان بزرگتر میشوند از میزان خلاقیت آنان کم میشود ، این است که در دام عادات یک نواخت زندگی میافتند . وقتی ذهن و فکر همواره در صدد حل مسئله با استفاده از یک روش باشد و عادت کند همیشه از یک راه به هدف برسد ، رفته رفته خلاقیت خود را از دست میدهد . در حالی که اگر سعی کنیم زنجیرهی یک نواخت عادات را بشکنیم و ایدههای گوناگونی برای یافتن پاسخهای مسایل ارایه دهیم ، به طوری که تنها از تجارب گذشته برای حل جدید استفاده نکنیم ، به نوعی توانستهایم با یورش فکری شیوهی تفکر خلاقانه را در بچهها پرورش دهیم .
گروهی از مردم نیز به سبب فشارهای خارجی گوناگونی که احساس میکنند ، نمیتوانند نهایت سعی خود را در باروری قوهی خلاقیت و ابتکار فرزندانشان به کار بندند . بعضی از عواملی که موجب کاهش خلاقیتهای فکری بچهها میشوند ، عبارتاند از :
● پاداش
زمانی که فرد برای کاری که انجام داده است ، انتظار گرفتن پاداش را نداشته باشد ، هم از قوهی خلاقهی بیشتری استفاده میکند و هم از انجام کارش لذت میبرد . پاداش غیر منتظرهای که کودک یا نوجوان در قبال فعالیتی که انجام داده است ، میگیرد ، ارزشمند است ، ولی واجب نیست ؛ چون او تصور میکند که کارش به انتها رسیده است و دیگر نیازی به پیگیری بیشتر و ارایهی کارها و روشهای خلاقانهتر نیست .
● انگیزش درونی در برابر انگیزش بیرونی
زمانی که به عنوان پاداش از انگیزشهای بیرونی مثل دادن پول ، هدیه یا جایزههای استثنایی استفاده میکنیم ، در حقیقت قوهی خلاقیت و نوآوری را در کودک یا نوجوان از بین میبریم . هنرمندان معتقدند وقتی که تنها برای رضایت و لذت درونی خودشان اثری را به وجود میآورند ، به مراتب سازندهتر از زمانی که تنها قرار است اجرت یا حقوقی بابت کار و اثرشان دریافت کنند ، کار میکنند .
● انتظار برای ارزشیابی نوآوری و اثر هنری
هنگامی که فرد از قبل میداند اثر و کار او مورد ارزشیابی و طبقهبندی قرار میگیرد ، خلاقیت و نوآوری او در کارها و فعالیتهایش کاهش مییابد .
● فشارهای دوستان و اطرافیان
پژوهشهای بیشماری نشان میدهند که استرسها و فشارهای روانی که توسط دوستان و همسالان بر کودک و نوجوان وارد میشود ، مانع از بروز استعدادهای خلاقانهی آنها میگردد .
● نظارت و مراقبت شدید
اگر کودک دایما تحت مراقبت و نظارت باشد ، فرآیند خلاقیت در او کاهش مییابد و از ترس این مورد نکوهش قرار گیرد ، از انجام کار مورد نظرش منصرف خواهد شد .
|