عوامل موثر در تنبلی و به عقب انداختن کارها

تاریخ: 1395/02/27


شاید شما هم جزو کسانی باشید که گاه و بیگاه در کارها تعلل می‌کنید، در این صورت شاید برایتان جالب باشد بدانید که در تعلل و تنبلی، عواملی نقش دارند که در اینجا می‌خواهیم به اصلی‌ترین آن‌ها اشاره کنیم:
«کار را عقب می‌اندازم، چون بلد نیستم»!
در این حالت، به خاطر ترس از خراب کردن کار، آن را به تعویق می‌اندازیم! واضح است که راه‌حل، به عقب انداختن کار نیست، بلکه باید قبل از هر چیز در مورد آن کار فکر کنیم. مطالعه و تحقیق کنیم، ببینیم شرایط آن کار چیست، به چه پیش فرض‌ها و یا زمینه‌‌سازی‌هایی احتیاج دارد؟ چه منافع یا ضررهایی دارد؟ چقدر با توانایی‌ها و استعداد‌های ما هماهنگی دارد؟ و خلاصه بعد از آنکه اطلاعات لازم را به دست آوردیم، تصمیم قطعی برای انجام آن بگیریم و همان تصمیم را عملی کنیم. خوب است از همان اول به این سؤال‌ها جواب بدهیم، چرا لازم است این کار را فوری انجام دهیم؟ نتایج انجام دادن یا ندادن آن چه خواهد بود؟ شرایط انجام آن چیست؟ چه کنیم تا کار بهتر و بی‌نقص‌تر انجام شود؟ و … این سؤالات را می‌توانید از قبل، در یک دفترچه بنویسید و قبل از انجام هر کاری، به آن‌ها پاسخ دهید.

«عادت کرده‌ام، کارم را عقب بیندازم»!
برای بعضی از ما، به تعویق انداختن کارها در طول زمان، به صورت عادت در آمده و اگر کمی با خودمان رو راست باشیم، متوجه می‌شویم که این کار تا حدی هم همراه با لذت و خوشی است، چون انگار، به نوعی فرار از زحمت و کار را در پی دارد! اگر اهمال کاری ما به خاطر عاداتی باشد که طی زمان پیدا کرده‌ایم، باید به تدریج به ترک آن عادات مشغول شویم. روانشناس‌ها عقیده دارند برای ترک هر عادتی بهتر است عادتی جدید را جانشین عادت نامناسب کنیم (مثل عادت به انجام سریع و به موقع کار، به جای عقب انداختن آن و یا عادت به آدامس جویدن به جای جویدن ناخن‌ها). این کار باید به تدریج، ولی با انرژی و محکم انجام شود. عادت به معنی مأنوس شدن با رفتاری خاص است و انس گرفتن با رفتار و پذیرفتن رفتار جدید نیاز به صرف زمان دارد و اگر عادت قبلی موقتاً برگشت، باید با تمرین دوباره، زمینه را برای ترک آن فراهم کرد.

«حال و حوصله ندارم، بماند برای بعد»!
وقتی حال و حوصله نداریم انگار سدی در برابر فعالیت‌ و حرکت‌مان ایجاد می‌شود که ما را از هر حرکتی باز می‌دارد. این سد، با عزم و جزم و تصمیم و پایبندی محکم به کاری که می‌خواهیم انجام دهیم برداشته می‌شود، ضمناً با ایجاد انگیزه‌ قوی‌تر در خود می‌توان بر آن فائق آمد، بستن عهد با خود و تکرار هر روز آن عهد، می‌تواند کمک کننده باشد. البته علت حال و حوصله نداشتن را باید فهمید. گاهی بی‌حوصلگی ناشی از افسردگی است. گاهی هم به خاطر نداشتن انگیزه و نداشتن کاری که از آن لذت ببریم دچار بی‌حوصلگی می‌شویم.

«کار را انجام ندادم، چون فراموشش کرده بودم»!
فراموشکاری، اغلب به دلیل توجه نداشتن به هدف یا اهداف در وظایف و کارهایی که باید انجام دهیم صورت می‌گیرد. برای جلوگیری از آن در درجه اول، نیاز به یک برنامه مشخص داریم، البته رفتارهایی هم برای غلبه بر فراموشکاری توصیه می‌شوند که عبارتند از: تهیه یادداشت و گذاشتن آن‌ها جلوی چشم (روی آینه، روی کمد یا یخچال و…)، استفاده از ساعت زنگ‌دار یا ساعت موبایل، کمک خواستن از اطرافیان برای یادآوری انجام کار. ضمناً می‌توانیم شروع کار را با برنامه تفریحی تطبیق دهیم، مثلاً قبل از آغاز کار، چای شیرینی، بستی یا … بخوریم! لذت ناشی از برنامه‌ تفریحی باعث می‌شود انجام کار در خاطرمان بماند و فراموش نشود.

«شرایط بدنی و فیزیکی مناسبی ندارم»!
شرایط فیزیکی و بدنی نامناسب مثل بیماری، سردرد، خستگی، فشار خون و … واقعاً باعث تأخیر در کار می‌شوند، اما اینها هم راه‌حل دارند. مراجعه به پزشک و روانشناس و کلاً اقدام برای درمان و گاهی هم قرار گرفتن در یک وضعیت دلخواه جدید می‌تواند کمک کننده باشد. مثل زمانی که سردرد داریم و ناگهان یک دوست عزیز و صمیمی را ملاقات می‌کنیم و سردرد از یادمان می‌رود. می‌توان با ایجاد موقعیت‌های لذتبخش و انجام کارهایی که دوست داریم، دردها را کاهش داد.

«کار‌ را عمداً عقب می‌اندازم تا فرصت بهتری نصیبم شود»!
شاید این کار بعضی مواقع مفید باشد مثل زمانی که کسی که حافظه ضعیفی دارد درس‌های حفظی را برای یکی دو روز مانده به امتحان نگه می‌دارد تا از یادش نرود، اما کلاً این کار باعث انباشته شدن کارها می‌شود و متأسفانه چون ارزیابی صحیحی از زمان صحیح انجام کار نداریم، منجر به این می‌شود که حجم زیادی از کارها روی دستمان بماند. در این زمینه بهترین کار زمان‌بندی و برنامه‌ریزی دقیق کار است و اینکه اصولاً کاری را برای انجام انتخاب کنیم که بدان علاقه‌مندیم.
توجه داشته باشید که آدم موفق کسی است که برای رسیدن به هدف، هر سد و مانعی را، هر قدر سخت، از سر راه بر‌دارد. وقتتان را بیهوده سر پیچ آرزوها هدر ندهید.
برای جلوگیری از تنبلی چه کنیم؟
اگر شما در انجام کارها تنبلی می‌کنید، اگر کارهای عقب افتاده زیادی دارید، اگر در هنگام شروع کار احساس سنگینی و خستگی دارید و تا بخواهید استارت کاری را بزنید زمان زیادی می‌گذرد، پس باید هرچه زودتر تنبلی را کنار بگذارید و فکری برای انجام کارهای خود بکنید.
برای آنکه بتوانیم روی مهم‌ترین کارهایمان تمرکز کنیم و آن‌ها را طبق برنامه به اتمام برسانیم، سه سؤال وجود دارد که باید مرتباً از خود بپرسیم.
سؤال اول این است: «مهم‌ترین و با ارزش‌ترین کارهای من کدامند»؟
این سؤال را ابتدا از خودمان بپرسیم و سپس اگر لازم باشد از رئیس‌، همکاران و دوستانمان. قبل از شروع به کار باید توجه‌مان را روی فعالیت‌های کاری‌مان متمرکز کنیم و از پشت ذره‌بین ذهن‌مان، مهم‌ترین فعالیت‌های کاری خود را به ‌طور شفاف و روشن ببینیم، برای مثال برای کسی که کارش بایگانی است، مرتب نگه داشتن بایگانی و حفظ نظم آن ممکن است مهم‌ترین کار اداری باشد (به طوری که دسترسی به اطلاعات با صرف کمترین زمان و به سهولت امکان‌پذیر باشد) و برای کسی که کارش برنامه‌نویسی است، مهم‌ترین کار، اشراف کامل به نرم‌افزار مورد استفاده است.
دومین سؤالی که باید مرتب از خود بپرسید این است: «چه کاری است که اگر من و فقط من خوب انجام بدهم تفاوت چشمگیری در زندگی و شغلم خواهد داشت»؟
این پرسش از بهترین سؤال‌ها برای دستیابی به حداکثر کارآیی فردی است. «چه کاری است که شما و فقط شما می‌توانید آن را انجام دهید؟ و اگر خوب انجام دهید تفاوت چشمگیر یا تحول اساسی در زندگی یا کارتان ایجاد می‌شود»؟ برای نمونه اگر مسئول یک بخش اداری، با ارایه‌ی یک سیستم جدید بتواند کاغذ بازی یا همان بروکراسی اداری و رفت‌وآمد ارباب رجوع را کاهش داده و به صفر برساند، ممکن است تفاوت زیادی در کار و سپس در ارتقای شغلی خود ایجاد کند.
این سؤالی است که باید مدام از خودمان بپرسیم و همه افراد موفق مرتبا از خود پرسیده‌اند. مطمئناً برای آن پاسخ روشن و صریحی وجود دارد. وظیفه ما این است که این پاسخ روشن و صریح را پیدا کنیم و سپس قبل از اقدام به هر کار دیگری آن‌را شروع کنیم.
و سومین سؤال: «بهترین استفاده‌ای که می‌توانم در حال حاضر از وقتم بکنم چیست»؟
این پرسش نیز، کلید اصلی مدیریت زمان، غلبه بر تنبلی و تبدیل شدن به فردی بسیار فعال و سازنده است. بهتر است کارهای مهم را اول انجام دهیم و کارهایی را که در اولویت نیستند اصلاً انجام ندهیم.
هرچه پاسخ‌های ما به این پرسش‌ها دقیق‌تر و روشن‌تر باشد، آسان‌‌تر می‌توانیم کارهایمان را اولویت‌بندی کرده و برتنبلی غلبه کنیم؛ برای مثال اگر یک کارمند باید یک نامه اداری را تایپ کند، از فروشگاه اداره چیزی بخرد، دستورالعمل جدیدی را به اطلاع سایر کارمندان برساند و قرارهای کاری مدیر را هم تنظیم کند، باید اینها را لیست کند و با گذاشتن شماره‌ای در جلوی آن‌ها، ترتیب انجامشان را تعیین کند.
یکی از قوی‌ترین ابزارهای ذهنی ما برای رسیدن به موفقیت، توانایی ما در اولویت‌بندی درست کارهایمان است. بهتر است هر روز چند دقیقه‌ای را صرف فکر کردن به کارهایی بکنیم که باید انجام دهیم.
یکی از بهترین راه‌های غلبه بر تنبلی و انجام سریع‌تر کارها آن است که قبل از شروع کار، تمام وسایل و ابزارها و چیزهایی را که برای انجام کارمان بدان نیاز داریم آماده کنیم و دم دست بگذاریم. وقتی مقدمات و ابزار کار آماده باشد مانند یک تیرانداز، تفنگ آماده و پر در دست داریم و یا مانند یک کمانگیر تیر را در کمان گذاشته، به عقب کشیده و آماده تیراندازی هستیم. حالا فقط کافی است تصمیم بگیریم و از مهم‌ترین کار شروع کنیم. چه کتاب‌ها که هرگز نوشته نمی‌شوند، چه درجات علمی که هرگز اخذ نمی‌شوند و چه بسیار کارهایی که می‌توانستند زندگی آدم‌ها را دگرگون کنند، اما هرگز به انجام نرسیدند، آن هم فقط به این دلیل که مردم اولین قدم را که تهیه‌ مقدمات است، برنداشته‌اند!
آماده کردن مقدمات درست مانند آماده کردن مواد مورد نیاز برای درست کردن یک غذا است. تمام اطلاعات، گزارش‌ها، جزئیات کار، مقالات، وسایل کار و هر چیزی را که برای انجام و اتمام کار نیاز دارید جمع‌آوری کرده همه را دم دست می‌گذاریم. بدیهی است که اگر وسایل، مواد اولیه و ابزار پخت غذا را آماده نکرده باشیم گرسنه خواهیم ماند، حتی اگر آشپز قابلی باشیم!

 

بستن مطلب